دو استکان چای داغ



بقلم ابوالفضل بابادی شوراب
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹

پلتفرم یا سکو فیلمی اسپانیایی ساخته گالدر گازتلو اوروتیا در سال ۲۰۱۹ میلادی می باشد، این فیلم تمثیلی از زندگی انسان امروزی که در چنبره سرمایه داری و مدیریت جهانی قرار گرفته، می باشد.

لیبرالیسمی که به بهانه دفاع از فردیت انسانی، به تحقیر و نابودی اندک حس همبستگی میان انسان ها می پردازد، تا به این طریق و نهادینه کردن تکروی و منفعت طلبی و جلوگیری از همکاری بین انسانی در جوامع، بهتر بتوانند آنها را کنترل کنند و سازنده فیلم بدون کوچکترین اضافه گویی، توانسته به خوبی آن را به نمایش بگذارد.

قهرمان داستان اما روشنفکری است که تنها چیزی که همراه خود دارد کتاب دن کیشوت اثر سروانتس است، یکی از بهترین کتاب های اسپانیایی که نماد عدالت طلبی و مبارزه با تبعیض طبقاتی است.

فیلم رگه های سوسیالیستی قوی دارد و به ترویج باورهای چپ نو و مکتب فرانکفورت می پردازد، مثال آن بحث تبلیغ انواع چاقو در تلویزیون است.

مکتب فرانکفورت معتقد است فلسفله شکل گیری تلویزیون و تولیدات رسانه ایی برای سرگرم کردن و ایجاد نیازهای کاذب مردم در جهت منافع شرکت های بزرگ و چند ملیتی(و برای کنترل مردم جامعه)بوده است.

سازنده فیلم آرزوی آن دارد که روزی انسان ها به یک وحدت و همبستگی برسند و به اندازه نیازشان از جهان برداشت کنند و برای دیگران و نسل های بعد نیز چیزی باقی گذارند تا آنها نیز بتوانند به ادامه زندگی امیدوار باشند.

نقطه اوج فیلم اما پیامی است که روشنفکر به مدیریت پلتفرم که نمادی از مدیریت جهانی امروز می باشد، مخابره می کند، پیامی که پرده از تناقض میان چیزی که مدیریت پلتفرم مدعای اجرای آن دارد و فاجعه ایی که در واقع در پلتفرم اجرا شده، بر می دارد.

نتیجتا محتمل است که سازنده فیلم قصد داشته که مخاطب با فهم پارامترهای حساسیت نو هربرت مارکوزه، دنیا را بنگرد و‌ با کشف تناقض های جهانی سازی لیبرال سرمایه داری، به کشف زوایای جدیدی از نقاط ضعف این مدیریت ضد انسانی اقدام نموده و هر فردی پیام خودش را به نظم نوین انسان برافکن جهانی، مخابره نماید.

با سلام در صورت صلاحدید و تمایل، یادداشت فوق را در شبکه های اجتماعی، به اشتراک بگذارید

 


بقلم ابوالفضل بابادی شوراب
۲۴ فروردین ۱۳۹۹

رسانه ملی در پاییز و زمستان ۹۸ فصل دوم سریال طنز نون خ را تولید نمود و حال این روزها در اواخر فروردین ۹۹ سریال در حال پخش آن از شبکه سه و تماشا می باشد.

این سریال با روایتی طنز و اجتماعی از زندگی بخشی از مردمان کرد ایرانی تبار ساکن یک روستا ساخته کارگردانی توانمند و محبوب از همین خطه یعنی سعید آقاخانی به صفحه تلویزیون ها راه پیدا کرده است، فصل قبلی آن که در نوروز پارسال پخش شد بعنوان پربیننده ترین سریال نوروزی معرفی گردید.

در این میان هم میهنان کرد بدون جو زدگی یا دشمن پنداری رسانه ملی، فصل اول آن را مشاهده نموده و نخبگان کردی در فضایی آرام و منطقی، به نقد دلسوزانه و برپایه منافع ایرانی_ کردی پرداخته اند. اولین درس همین صبوری و شکیبایی بسیار کردها در قبال این سریال بود، چرا که از فرصت بدست آمده برای نمایش فرهنگ و استعدادهای خود استفاده کردند، بجای اینکه همچون ما این فرصت ها را فراری دهند.

دومین درس که هوشمندانه و نشان از استراتژی صحیح نخبگان کردی می باشد، همکاری مدیران استانی کرد کرمانشاهی با رسانه ملی در فصل دوم برای نمایش قابلیت های فرهنگی و گردشگری اقلیم کردی کرمانشاه و جذب توریسم و تقویت اقتصاد توریستی این خطه بوده است.

هرچند ما لرها توان استفاده و معرفی قابلیت های ویژه خود را در هیچ سطحی نداشته ایم و شکرگزار طبیعتی که خدا به ما ارزانی داده نیستیم. اما کردها نشان دادند هدفمند و با برنامه ریزی از فرصت پیش آمده در سریال نون خ بهره برده و حق انحصاری تولید فصل دوم سریال پربیننده را تنها در استان کرمانشاه و با هدف نمایش قابلیت های طبیعی این خطه گرفته اند!

حال پرسش این است اگر این سریال در منطقه لرنشین ساخته می شد آیا ما لرها تا مرز نابودی زندگی شخصی سازنده آن فیلم نمی رفتیم؟و جالب آنکه بعد هم گلایه می کنیم چرا رسانه ملی راجب طبیعت و مفاخر ما فیلم و سریال نمی سازد!

رسانه ملی اگر بسازد، متهم به غرض ورزی و اهداف پشت پرده علیه لرها می شود، اگر هم نسازد باز متهم به بی مهری می شود! این وسط تکلیف مشخص نیست و ما با مشاهده سریال هایی چون نون خ حسرت می خوریم! البته باز جای خوشحالی دارد که بالاخره رسانه ملی به برادران و خواهران کرد توجهی نموده است.

 

با سلام در صورت صلاحدید و تمایل، یادداشت فوق را در شبکه های اجتماعی، به اشتراک بگذارید



بقلم ابوالفضل بابادی شوراب
تاریخ انتشار ۱۲ بهمن ۱۳۹۸

 

جامعه لربختیاری در قرن ۲۱ با گذر از سنت های ناعادلانه، بایستی راه پیشرفت و توسعه که از طریق تعلق سرزمینی همراه با فراگیری اندیشه های نو می باشد را پیگیری نماید و در این میان اولین مانع برابر ندانستن حقوق زن و مرد به حساب می آید.

این روزها رسانه ملی و شبکه تماشا بازپخش سریال بانوی سردار ساخته برادر عزیزم دکتر پرویز شیخ طادی که برشی کوتاه از روایت شجاعت، ظلم ستیزی، میهن پرستی و بختیاری خواهی بی بی مریم بختیاری شیرزنی از تبار نیکان را به نمایش گذاشته و در چه هنگامه مناسبی آنجا که شیرن بسیاری در گوشه گوشه ایران بعنوان کنشگران ی و اجتماعی جامعه خویش از طریق فعالیت بعنوان نامزد انتخاباتی و در جهت تقسیم عادلانه قدرت ی و اجتماعی برای نصف جامعه یعنی ن و تسریع در دستیابی و احقاق حقوق انسانی و مدنی بانوان جامعه مان همت ورزیده اند.

در این بین یکی از شیرن بختیاری که بی شک وارث واقعی مکتب بی بی مریم بختیاری می باشد در این عرصه سخت و طاقت فرسا حضور دارد، خانم دکتر فروغ فرهادیان می باشد.

بی شک چنین بی بی مریم هایی در سپهر ی ایران ظهور کرده اند تا تابو شکنانی باشند که عدم حضور فعالانه ن را در عرصه ت و اجتماع به چالش بکشانند و پیام آور حقوق برابر و مساوی ن همپای مردان باشند که از این زاویه خانم دکتر *فروغ فرهادیان بابادی* توانسته قدم های بزرگی بردارد، هرچند دشمنان بختیاری و انسانیت که برابری جنسیتی را بر نمی تابند، در این مسیر سنگ اندازی کرده اند و اتحاد کرده اند تا با شکست ایشان کام مردم حوزه انتخابیه اردل و کوهرنگ را تلخ کنند‌.

اما موضوعی که این روزها حضور و پیروزی شیرنی چون خانم فرهادیان را تضعیف کرده، پیمان شکنی، همتبار ستیزی، زن ستیزی، فدا کردن منفعت شخصی بر منافع ایلی و.می باشد، که این اتفاقات یکبار برای همیشه باید از سپهر ی و فرهنگی مناطق بختیاری تهی شود.

به امید آن روز

 

با سلام در صورت صلاحدید و تمایل، یادداشت فوق را در شبکه های اجتماعی، به اشتراک بگذارید


 

بقلم ابوالفضل بابادی شوراب
تاریخ انتشار: ۲۲ اکتبر ۲۰۱۷

 

فیلم سینمایی ایران برگر در سال ۱۳۹۳ تولید شده و کارگردان آن مسعود جعفری جوزانی خود از لرتباران جغرافیای ثلاث می باشد که بدون آنکه نامی از لر بیاورد در این فیلم بخشی از فقر و معضلات اجتماعی مردم لر را به نمایش گذاشت.

این فیلم طایفه گرایی و ساختار طبقاتی غلط خان و رعیتی گذشته مردمان لر و تداوم آن در دوران امروز را نشان می دهد و عنوان می کند اگرچه ساختار خان و رعیتی به لحاظ قانونی مشروعیت خود را از دست داده، اما از لحاظ عرفی شرایط آن(در فیلم)همچنان پابرجا است.

درست است که این فیلم بصورت طنز ساخته شده اما دارای مفاهیمی کاملا جدی و ‌آسیب شناسانه برای جغرافیای لر می باشد.

فارغ از زبان فیلم که متعلق به جغرافیای منطقه محل تولد کارگردان می باشد، می توان گفت مسائل بیان شده در این فیلم قابل تعمیم به کل مناطق لرنشین است.

قابل ذکر است قصه اصلی فیلم حول خان ها می چرخد، نامزدهای انتخاباتی برای تصدی نمایندگی مردم جغرافیای فرضی آن منطقه لرنشین، امرالله خان، فتح الله خان و خان بابا یار (آدم خوبه داستان)، هر سه پس و پیش نام هایش خان دارد، گویی در این جغرافیای نفرین شده به جز خان ها شخص لرتبار دیگری حق ت ورزی ندارد.

قابل توجه است که لیلی و مجنون این فیلم هم فرزندان دو خان اصلی فیلم می باشند.

نام طوایف حاضر در فیلم براساس نام کوچک خان طایفه معرفی می شود، گویی در سرزمین لرها(برعکس بقیه ‌سرزمین های توسعه یافته داخلی و خارجی)قهرمانان و ضد قهرمانان داستان ها باید فره خانی داشته باشند و افرادی که این ویژگی را ندارند، نمی توانند در قامت قهرمان، مدافع جامعه خود ظاهر شوند.

نمی دانم جناب استاد مسعود جعفری جوزانی بعنوان یکی از کارگردانان برجسته لر که با فیلم های پیشین خود همچون جاده‌های سرد، شیر سنگی و در مسیر تندباد برشی از تاریخ و فرهنگ اجتماع خود(لرها) را آسیب شناسی کرده آیا اصرارش بر تاکید غیرمستقیم به مسئله اهمیت خوانین، عمدی بوده یا غیرعمد؟با هدف دفاع از فره خانی بوده یا نقد آن؟ بهر ترتیب او نیز همچون بسیاری از کارگردانان ایرانی می توانست فیلم های آپارتمانی عشقی و شهری بسازد اما توانش را برای ساخت و نمایش برشی از باورهای جامعه لر قرار داد که از این بابت باید از وی تقدیر نمود.

مسائل آسیب شناسی که در این فیلم بیان می شود، همچون طایفه گرایی و درگیری طایفه ایی، نگرش خان و رعیتی، توقعات پایین مردم شید(لرها)، شام دادن به بهانه انتخابات و…قابل تعمیم به کل ولات لر می باشد.

در این فیلم عنوان می شود دشمنی امراللهی،فتح اللهی(دشمنی طایفه ای)در شید (سرزمین لر) ریشه دار است، اما هرگز عنوان نشد چقدر از این اختلافات ریشه در عوامل و آدم های خارج از سرزمین لر دارد.

برخی فعالان لر همان موقع اکران فیلم، نقد داشتند که چرا آدم های طنز این فیلم آقای جعفری جوزانی، لری سخن می گویند و آدم های جدی، فارسی؟خب احتمالا هدف آقای جعفری جوزانی نقد درون گفتمانی و درون لری بوده و البته به شکلی هوشمندانه بر تاثیر قوی غیر لرزبان ها بر جامعه لر اشاره داشته، آنجا که مشاوران و تاثیرگذارترین افراد بر دو خان اصلی فیلم لر زبان نیستند!

وی شاید به این نحو خواسته سادگی و غریب پرستی ما لرها را به نمایش بگذارد و عنوان کند اگر همتبار کار بلد ما پیشنهادی به ما بدهد نمی پذیریم اما کافی است یک غریبه پیشنهادی بدهد فی الفور پیشنهاد او را انجام می دهیم و نکته اینکه آن دو خان با مشاوره افراد غیر لر زبان به نتیجه ی خوبی دست نیافتند و این اتفاقا بزرگترین نقد جوزانی به دخالت های غیر لرها و همچنین کنش غریب پرستی ما است.

بهر صورت بنده از دیگر فعالان و منتقدان لر می خواهم همراه با تعصب و عشق به هویت شان از دریچه منفی و تضاد این فیلم را قضاوت نکنند و از عموم همتباران می خواهم حتما فیلم سینمایی ایران برگر را تماشا کنند البته نه صرفا جهت کسب شادی، بلکه از طریق آن باورهای غلط مان را بازبینی و اصلاح کنیم و جامعه ایی قدرتمندتر بازتولید نماییم.

 

با سلام در صورت صلاحدید و تمایل، یادداشت فوق را در شبکه های اجتماعی، به اشتراک بگذارید


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سریال و فیلم, داستان, معرفی, عکس بازیگران ویستا پاپ خبرستان 24 nokhodfarangii 21409004 دانلود فیلم رسانه بهنام بانی بازاریابی در عصر دیجیتال لوازم خانگی بیا تو